برای این آینده ی تباه شده، لبخندِ لگد مال شده؟ برای چشمانی ک درخشندگی ـش از دست رفته. برای تمام آن کسی ک رفته و برنگشته؟ برای ایستادن، و تکرار این صحبت ها. برای نگاه کردن، و پلک نزدن برای ساعت ها. برای سردرد گرفتن، شب بیدار ماندن ها. برای سیگار کشیدن، ترک کردن و دوباره کشیدن ها. برای فکر به مرگ، و اجبار به زندگی. برای میل به خوابیدن توی قبر، و ایستادن های زوری توی بیداری. برای خیلی چیز ها. برای تمام این بی اهمیت ها. برای خودم، خودم، برای اندک چیزی ک مانده ازم. برای بی تفاوتی تو، برای دور ترین نقطه ممکن ازم. برای شاخه های آبی. برای تصمیم به تغییر، و برگشتن به درون غار ها. برای سیزیف زندگی کردن هامان. برای تویی ک گناهش به من است. برای منی ک جایش جهنم است. برای سری ک زیاد است به تنش؟ برای سری ک زیاد است به تنش. برای من، برای خودم. و هزاران بار لعنت به خودم.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Anna دنیای من Steven هارمونیک تریدر شرکت طراحي دکوراسيون داخلي اخبار وردپرس wersa Darrell قلب عقول